آزاده چشمه سنگی | شهرآرانیوز؛ میرزا عباس خان قوام الدوله که روزگاری منشی میرزاآقاخان نوری بود، شاید هرگز گمان نمیکرد از او نوهای به ثمر بنشیند که روزی برابر این دوربینهای تصویربرداری که از فرنگ وارد ایران میشدند، قرار بگیرد و به جای میرزا آقاخان نوری بازی کند. از پسرش میرزامحمدعلی خان قوام الدوله برمی آمد که سر از محافل هنری دربیاورد. اواخر قاجار نویسندگی میکرد و قلم میزد.
اما جهانگیر، نوه میرزاعباس، ملغمهای بود از جدیت پدربزرگ و هنر پدر. معلوم نشد چرا، ولی قوام الدولهها روزی که قانون اجبار کرده بود هر قومی یک نام خانوادگی داشته باشد، فروهر را برای خود انتخاب کردند. زمانی که سواد خواندن و نوشتن کار هر کسی نبود، جهانگیر فروهر در هجده سالگی دیپلم گرفت و بی آنکه بخواهد به پیروی از پدر و پدربزرگش قاتی دستگاه سیاست شود، سر از سالنهای نمایش درآورد و با تئاتر «یوسف وزلیخا» در سال ۱۳۲۱ به طور رسمی به همگان ثابت کرد که میخواهد یک فروهر آرتیست شود.
در سال ۱۳۴۵ با فیلم «گنجینه سلیمان»، اثر عزیزا... رفیعی، بازی مقابل دوربین فیلم برداری را تجربه کرد و پس از سالها کار در عرصه بازیگری، از صدهاسیمرغ بلورین جشنوارههای فجر یکی هم بر شانههای پر تجربه او ننشست، الا یک لوح تقدیر برای نقش دوم مرد که بابت فیلم «خانه خلوت» مهدی صباغ زاده به او اهدا شد. سینمای ایران، کارگردان خوب کم ندارد.
اوج فعالیت اغلب فیلم سازانی که هرکدام نامی ماندگار در عرصه سینماگری هستند، برای روزگاری بود که جهانگیر فروهر، در تیتراژ بسیاری از آثار تولیدی جای داشت. از (ناصرالدین شاه آکتور سینما) و (داش آکل) گرفته تا (سریال امام علی (ع)) و (فیلم دایی جان ناپلئون). همچنین «هزاردستان»، «جعفرخان از فرنگ برگشته»، «سوته دلان» و «کمال الملک» از درخشانترین آثار علی حاتمی است که جهانگیر فروهر در آنها حضور داشت. در «هزاردستان» علی حاتمی هم بود که جهانگیر فروهر در نقش میرزاآقاخان نوری بازی کرد.
شاید انضباط و صلابت او در کار که با ذکاوت و هنر ذاتی اش همراه میشد، همان چیزی بود که هر کارگردانی را ترغیب میکرد از حضور او در میان عوامل اثرش بهره بگیرد. این نکته را هم کسانی که از نزدیک با او کار کرده بودند اقرار میکنند، هم خودش در مصاحبهای ادعا کرده بود: «هیچ وقت در هیچ صحنهای من اشتباه نکردم و هیچ گاه هیچ صحنهای به خاطر اشتباه من خراب نشد. همیشه اگر قرار بود یک صحنه را تکرار کنند، یا برای محکم کاری بود یا اشتباه دیگر بازیگران!»
فروهر هنرمندی بود که چهره اش بارها میزبان نقشهای متفاوت بود، اما هرگز آن یک چشم مصنوعی اش مانع نشد تا در انتقال حس و دیالوگ به تقلا بیفتد. ما او را با صورت کشیده و استخوانی به یاد میآوریم، درحالی که اغلب عینک آفتابی یا فتوکروم داشت. دیالوگ هایش را عموما رسا و جاندار ادا میکرد و حتی از میان کت وشلوارهای راه راه کلاسیکش، اصالت ایرانی اش پیدا بود. او که پنج دهه مستمر در عرصه بازیگری فعالیت کرد، ۱۵ آبان ۱۳۷۶ در هشتادویک سالگی بر اثر کهولت سن از دنیا رفت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.